Sunday, September 12, 2010

آخر هفته هم تمام شد

یک آخر هفته ملالت بار دیگه هم تموم شد.شنبه روز قشنگی بود و با دردونه مدت کوتاهی که تنها بودبم خوش گذشت.وقتی فقط دو تایی هستیم کاملا رفتارش فرق میکنه انگار یک آدم دیگه میشه ولی وقتی باباش اون دور وبر باشه لوس بازیهاش شروع میشه .بابا جان برنامه ریزش هم اسمش رو نوشته بود که امروز بره جایی برای امتحان برای یک سری کلاسهای فوتبال ولی از اونجا که ایشون کلا خیلی ارگنایزد هستند فراموش فرمودند و به روی مبارک هم نیاوردند.من هم هیچی نگفتم تا ببینم گندش کی در میاد و مجبور میشه که به دردونه بگه که چی شده .نه اینکه من میدونستم و چیزی نگفتم ها!از اونجا که ایشون راسا اقدام کرده بودن بدون اینکه به من چیزی بگن من از جزییات بی خبر بودم.فقط یک بار گفته بود که 12 روز امتحانه.حالا کجا و کی من نمیدونم.امروز که دو تایی بیرون بودند من یک دفعه یادم افتاد و میل باکسش هم باز بود و با یک سرچ کوچولو دیدم که بله امروز بوده و ساعتش هم گذشته بود.
انقدر لجم میگیره وقتی با آشناهایی که تو ایران هستند و صمیمیتی با هم نداریم حرف میزنم اولین  چیزی که میپرسند اینه که :خوش میگذره؟!!!!!!!یعنی میخوام موهامو دونه دونه بکنم!بابا به پیر به پیغمبر ما نیومدیم اینجا که خوش بگذرونیم.یک زندگی ماشینی و یکنواخت که این حرفها رو نداره.شاید باید از این خارجیها یاد بگیریم که چطوری خوش میگذرونند.اولین چیزی که صبح دوشنبه میپرسند اینه که
How was your weekend?

No comments:

Post a Comment